نشسته ام بنویسم حرم، حرم، بانو چه خوب شد که دوباره کبوترم، بانو نشسته ام بنویسم مرا به قم ببری دو هفته ای شده اصلا نمیپرم، بانو نشسته ام بنویسم مرا رها نکنی که بی تو راه به جایی نمیبرم، بانو مسیح نیز مریضی مرا علاج نکرد ولی به لطف تو امروز بهترم، بانو امام زاده ی موسی بن جعفری، خانم غلامزاده ی موسی بن جعفرم، بانو سلام بانوی خیرات، بانوی برکات هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات به شرط آنکه فدایت شوند سر دادند به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند شفیعه ی همه،
یاعلی(ع) زلف کج و ابروی خمت کرده خمارم محکوم به مستی شدمو بر سره دارم کعبه نبود قبله ی قلب منه مجنون من سوی دو چشم سیهت سجده گزارم عاشقی مست و دیوانه ام شمع و گلی و پروانه ام به قصده دیدنت ساقیا ساکنه کنجه می خانه ام در میکده عشق تو من پیره طریقم من واله و سرمست تو از عهد عتیقم گر تیغ ز تو باشد و گردن ز من پست با جان و دلم طالب آن تیفه ی تیغم فخره منه غلامه توام دیوونه ی کلامه توام تو شبه اول قبرمم منتظره سلامه توام من شکر کنم خالقو بر خویش ببالم کز روز
درباره این سایت